دانلود خلاصه مکاسب شیخ مرتضی انصاری ( کتاب بیع) pdf
خلاصه کتاب بیع مکاسب شیخ انصاری pdf
دانلود خلاصه کتاب بیع مکاسب شیخ مرتضی انصاری ( بیع و معاطات، الفاظ عقد، شروط متعاقدین، شروط عوضین ) در حجم 235 صفحه پی دی اف ( pdf )
مخفی نماند که کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری از مهمترین کتابهای فقهی شیعه در باب معاملات محسوب می شود و از زمان تألیف تا کنون متن درسی حوزه های علمی شیعه قرار گرفته است، مؤلف بطور استدلالی به مباحث معاملات نظر دوخته و به ذکر و تحلیل کلمات فقهای پیشین توجه عمیقی داشته است و وجوه مختلف یک مسئله فقهی را با تردیدهای ویژه خود، ترسیم می نماید مؤلف در این کتاب به سه مبحث مهم پرداخته است: مکاسب محرمه، بیع، خیارات و پایان کتاب به برخی رساله های متفرقه اختصاص یافته است.
این کتاب مشتمل بر سه بخش اصلی مکاسب محرمه ، بيع و خيارات است.
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf
بخش دوم که موضوع این فایل است، کتاب البیع می باشد. مؤلف در این بخش به بحث استدلالی و مفصل در مورد خرید و فروش پرداخته است. دراین بخش،مسائل مهم و اساسی خرید و فروش به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته است. مباحث این بخش در چند قسمت ارائه شده است:
بحثی در مورد بیع معاطات و صحت آن؛
بحثی در مورد عقد بیع که در بردارنده مباحثی در مورد الفاظ بیع است؛
بحثی در مورد شرطهای عقد بیع. در این بخش نیز به مباحثی از جمله عربی بودن عقد، مقدم بودن درخواست خریدار بر قبول فروشنده و چند مسئله وشرط دیگر پرداخته است؛
بحثی در مورد شرطهای مربوط به خریدار و فروشنده. در این بخش نیز به شرطهایی که در فقه مورد خریدار و فروشنده مطرح شده، اشاره شده است. شرطهایی مانند بالغ بودن طرفین، قصد جدی داشتن در معامله، اختیار داشتن، مالکیت طرفین؛
بحثی در مورد بیع فضولی. در این بخش همچنین به این مسئله پرداخته شده که آیا چنین معاملهای صحیح است یا نه؟
بحثی مفصل در مورد شرایط جنس مورد معامله و قیمت آن؛
خلاصه کتاب بیع مکاسب شیخ انصاری pdf
بخشی از فایل به عنوان نمونه |
تعریف بیع:
درلغت: مبادلة مالٍ[1] بمالٍ[2]. باء جاره در اینجا برای مقابله است.
در اصطلاح:
- شیخ طوسی و علامه: انتقال عين من شخص إلى غيره بعوض مقدر على وجه التراضی[3]
- علامه، شهیدین، فاضل مقداد@: الايجاب و القبول الدالآن على الانتقال[4].
- محقق کرکی : نقل العين بالصيغة المخصوصه[5].
- شیخ اسد الله شوشتری: تملیک عین بعوض بشرط تعقبه بتملك المشتري
- شیخ انصاری : انشاء تملیک عین بمالٍ.
نقد و بررسی تعریف شیخ انصاری :
- اشکال اول: در این تعریف، حقیقت بیع و تملیک یکی قرار داده شده است و لذا باید بتوان بجای «بعتُ» از صیغه «ملّکت» استفاده کرد.
شیخ انصاری : بلا اشکال با صیغه «ملّکت» نیز بیع واقع می شود.
- اشکال دوم: مانع اغیار نیست، زیرا شامل معاطات هم می شود و حال آنکه بالاجماع معاطات، بیع به حساب نمی آید.
شیخ انصاری : معاطات بیع است و منظور از اجماع اینست که معاطات بیع صحیح نیست نه اینکه اصلا بیع نیست.
- اشکال سوم: مانع اغیار نیست، زیرا شامل شراء هم می شود، چرا که مشتری هم انشاء تملیک میکند پس خریدن هم باید بیع باشد.
شیخ انصاری : شامل شراء نیست زیرا حقیقت بیع، انشاء تملیک است ولی حقیقت شراء انشاء تملّک.
- اشکال چهارم: مانع اغیار نیست، زیرا مستأجر هم با انشای تملیک پول ، مالک منفعت خانه می شود، پس آن هم باید بیع باشد.
شیخ انصاری : در اینجا اصالت با تملّک است مثل شراء .
- اشکال پنجم: مانع اغیار نیست، زیرا صلح بر عین در مقابل مال را هم شامل می شود، چرا که کسی که عینی را در برابر مالی، صلح می کند، انشاء تملیک عین می کند.
شیخ انصاری: فی الجمله در صلح، انشاء تملیک وجود ندارد.
- اشکال ششم: مانع اغیار نیست، زیرا در هبه معوضه نیز که شخص مالی را به کسی هبه می کند در واقع با انشاء تملیک عین به مال، مال خود را به شخص هبه کرده است.
شیخ انصاری : در هبه معوضه درست است که انشاء تملیک عین است ولی این انشاء در مقابل عوض نیست.
- اشکال هفتم: مانع اغیار نیست، چون شامل قرض هم هست، چرا که قرض دهنده در واقع تملیک مال بعوض می کند.
شیخ انصاری : قرض عبارتست از تملیک به وجه ضمان و نه به وجه معاوضه.
نکات مهم:
- نکته 1: به حکم تبادر و صحت سلب و نیز ظهور عرفی و شرعی بیع ، مبیع باید از اعیان باشد، از این رو منفعت (سکونت در خانه فرد)، انتفاع (پوشیدن لباس فردی برای مدتی) و حق (مانند حق التحجير) نمی تواند مبیع واقع شود . اما ثمن می تواند از اعیان ومنافع باشد[6].
- نکته2: تفاوت حق و ملک در این است که حق مرتبة ضعیفی از مالکیت و سلطنت فعلی است. همچنین حق همیشه قائم بر دو فرد (من له الحق – من عليه الحق) است، اما ملک رابطه میان فرد و شیء است.
- نکته 3: به عقیده شیخ انصاری@ لفظ بیع در معنای عرفی خودش بکار می رود و بعد از ظهور اسلام حقیقت شرعیه متشرعه پیدا نکرده است.
آیا لفظ بیع حقیقت در صحیح است یا اعمّ از صحیح و فاسد ؟
قول اول(شهید ثانی): الفاظ عقود و معاملات همچون بیع، حقیقت در صحیح هستند.
قول دوم: این الفاظ حقیقت در اعم از صحیح و فاسد هستند. چون تقسیم بیع به صحیح و فاسد صحیح است[7].
- ثمره دو قول مذكور: بنابر قول به صحيح، خطابات أحل الله البيع و مانند آن در وقتی که در جزئیت و شرطیت چیزی برای بیع شک کردیم، اجمال پیدا کرده و نمی توانیم به اطلاق آن خطابات تمسک کنیم، زیرا بیع بودنِ آن موردی که فاقد جزء و یا شرط مورد نظر است، محرز نیست. اعميها به آسانی می توانند به اطلاقات معاملات تمسک کنند.
خلاصه کتاب بیع مکاسب شیخ انصاری pdf
معاطات
تعریف معاطات:
بیان اول: معاطات عبارت است از مبادله و داد و ستد بدون عقد مخصوص .
بیان دوم: «المعاطاة أن یعطی کل من اثنین عوضا عما یأخذه من الاخر».
بیان سوم: معاطات هر معامله و معاوضهای است که در آن ایجاب و قبول (صیغه مخصوص) نباشد اعم از آنکه لفظ دیگری گفته شود یا گفته نشود.
اقسام معاطات از نظر قصد طرفين:
- طرفین، مالکیت شی را برای خود محفوظ نگهداشته و تنها اباحه تصرف را برای یکدیگر قصد می کنند.
- طرفین، تملیک[8] را قصد می کنند.
- طرفین، نقل مال را به یکدیگر قصد می کنند[9].
- طرفین، مجرد ملکیت را که اعم از بیع، تملیک و هبه معوضه است قصد می کنند[10].
________________________________
[1] . همان مبیع، مثمن و معوّض است.
[2] . همان ثمن و عوض معامله است.
[3] . اشکال شیخ انصاری؛ این تعریف مسامحه است، زیرا انتقال اثر و لازم بیع است نه خود بيع.
[4] . اشکال شیخ انصاری ؛ در این تعریف بیع از مقوله لفظ قرار داده شده است و حال آنکه بیع از مقوله معنا است.
[5] . اولاً نقل اعم از بیع و دیگر معاملات است و نمی تواند معرف بیع واقع شود .ثانیاً در این صورت معامله بیع باید منحصراً با لفظ و صیغه مخصوص واقع شود و حال آنکه به نظر خود ایشان معاطات بیع است.
[6] . به نظر شیخ انصاری هیچ یک از اقسام حقوق حتى مانند حق التحجير، به این دلیل که در عرف، مال به حساب نمی آید، نمی تواند ثمن بيع واقع شود. بعضی از اقسام حقوق مانند حق حضانت قابل نقل و انتقال نیست و قطعا نمی تواند ثمن بيع واقع شود.
[7] . اشکال شهید ثانی: تقسیم و استعمال اعم است از حقیقت و مجاز بودن یک لفظ.
[8] . مالک کردن طرف مقابل بر مال داده شده
[9] . شیخ انصاری: این قسم محال است چون نمی شود شخص، نقل مال را به دیگری قصد کند و آن را در قالب هیچیک از عقود بيع و غیره در نظر نگیرد.
[10] . شیخ انصاری: این قسم چیزی جز قسم دوم نیست.
هنوز نظری وجود ندارد